پیشنهاداتی در ۱۵ بند؛
برای ورود "جبهه مقاومت ملی افغانستان" از حاشیه به متن
■ دكتر يعقوب ليث صفار
يكم)
زمانى كه دانشجوى علوم سياسى بودم، بخشى از كارهاى من تأملات و تفكرات جيوپوليتيكى بود. امروز اصطلاحات جيواستراترتيژيك و جيواكونوميك، جيوكلچر و...را خواندهايد و شنيدهايد.
دوم)
من امروز مىخواهم يك واژه جديد براى رشته جغرافياى سياسى خلق كنم ، اين تعبیر "جيوپوليتيك مسلح" يا "جغرافياى سياسى مسلح" است.
سوم)
در يك تقسيم مىتوان به اساس فلسفه سياسى "هابز" جوامع را به دو حالت تقسيم كرد. جوامع در وضعيت طبيعي و جوامع در وضعيت مدنى يا قرارداد اجتماعى.
چهارم)
امروزه در جهان جوامعى هستند كه در يك قرارداد اجتماعى به حالتى رسيدهاند كه از طريق قانون اساسى و فرآيندهاى دموكراتيك، مشكلات سياسى خود را حل مىكنند و به حالتى از ثبات و توسعه سياسى رسيدهاند.
پنجم)
افغانستان جامعهاى است كه در ٢٠ سال اخير پس از ٢٠٠١ نشان داد كه به ويژه قوم غالب يعنى پشتون و رهبران پشتونيست آن آماده زيست سياسى مدنى مبتنى بر قرارداد اجتماعى و قانون سياسى نيستند. تقلب، انتحار و جنگ را براى هژمونى پشتونيسم و پشتون والى انتخاب كرده اند، چرا كه در وضعيت مدنى و انتخابات در برابر ائتلاف اقوام غير پشتون بازنده هستند. هژمونى شان از دست مى رود و بدين گونه كشور را به ،،جيوپوليتيك مسلح،، تبديل كردهاند.
ششم)
جيپوليتيك مسلح يا جغرافياى سياسى مسلح وضعيتى است كه بازيگران سياسى در آن با استفاده از ابزار زور و اسلحه مىخواهند به قدرت برسند و وضعيت ،،جنگ همه عليه همه، را حاكم بسازد و با سياست ، تفرقه بينداز و حكومت كن، سر انجام دشمنان را ضعيف ساخته، هژمونى گروهى (حزبى، مذهبى يا قومى يا اقتصادى) خود را حاكم بسازند.
هفتم)
تجربه نشان داده است كه در زمان جنگهاى حكمتيار عليه حكومت مجاهدين وضعيت جغرافياى سياسي مسلح در افغانستان حاكم شده بود و پس از آن پاكستان با وارد كردن بازيگران مسلح تازه نفس يعنى تحريك طالبان وضعيت را به نفع هژمونى خود تبديل كرد.
هشتم)
با آغاز سال ١٤٠١ و تشديد مقاومتها عليه طالبان و شكل گيرى جبهههاى مقاومت اوزبيكها، هزارهها، برخى از قوماندانان پشتون و ... دوباره "وضعيت جنگ همه عليه همه" حاكم خواهد شد و امكان دارد ، مقاومتگران عليه يكديگر خود بجنگند.
نهم)
پيشنهاد من اين است كه جبهه مقاومت استراتيژى جنگى آمرصاحب يعنى "از كوه به روستا و از روستا به شهر" را حاكم بسازد و اين استراتيژى را به زيست دايمى فارسى زبانان تبديل كند. بايد در قاعده زيست سياسى خود به هيچ وجه و تحت تأثير هيچ قدرت نظامى ملى، منطقهاى و جهانى تن به خلع سلاح ندهد.
.
دهم)
یك خطرى كه اين استراتيژى زيست مسلح دايمى دارد، قدرت يافتن جنگ سالاران است. راه حل اين است كه در دوران مقاومت تا تشكيل دولت "استراتيژی اجتماعى نظامى" آمر صاحب در پنجشير را در سراسر جغرافياى مقاومت عملى كند و آن اينكه فقط قريه داران تأمين كننده نيروى جنگى و فرستادن جوانان به جبهه باشد. قوماندانان بايد در قريه خود قدرت نداشته باشند، بلكه در مناطق غير از قريههاى خود فعاليت كنند. به اين ترتيب قدرت جنگ سالارى در سطح قريهها تضعيف مىشود.
یازدهم)
زيست دايمى مسلح فارسى زبانان ، ضرورت اساسى تئورى جغرافياى سياسى مسلح يا جيپوليتيك مسلح است. به خاطر اينكه هزينههاى اقتصادى اين راهبرد زيست دايمى مسلح تأمين شود، پيشنهاد من اين است كه از راهبرد مردمى فارسى زبانان در حفظ نهاد دين يعنى مسجد و مدرسه استفاده شود.
دوازدهم)
راهبرد مردمى نگهبانى نهاد دين طورى است كه هر فردی متأهل مجبور است كه مقدارى از حق العضويت تعيين شده از طرف شوراى قريه را به خاطر مصارف مسجد بپردازد. جبهه بايد مقدار حق العضويت جبهه را مطابق اقتضائات اقتصادى هر سال تعيين كند و از متأهلين حصول كند. اين حق العضويت بالاى تمامى فارسى زبانان در روستا و شهر جبرى شود و به رضايت و يا اكراه اخذ شود. به اين ترتيب در حالت عادى جبهه خودكفايى نظامى پيدا مىكند.
سیزدهم)
جبهه بايد تاجران فارسى زبان در سراسر جهان را نشانى كند و روابط قوى با آنها را برقرار سازد. آنها را قناعت دهد كه به شكل دايمى به اندازه سرمايهشان، حقالعضويت ماهانه يا سالانه براى جبهه بپردازند. به اين ترتيب زيست دايمى مسلحانه فارسى زبانان تضمين شود.
چهاردهم)
جبهه بايد اعلام كند كه مثلا از هر خانوادهاى كه سه يا چهار فرزند جوان داشته باشد، يك تن را به جبهه بفرستد، در صورت عدم فرستادن، هزينه يك تن از سرباز مسلح حافظ تمدن فارسى را بپردازد.
پانزدهم)
زيست دايمى مسلح گام به گام براي تمدن فارسى جغرافياى مستقل به وجود مىآورد. قدم به قدم اين جغرافيا را گسترش مىدهد. زمينه ساز جغرافياى مستقل تمدنی فارسى در اين سرزمين مىشود.
https://panjshirnews.com/vdcakyne149nw.5k4.html
panjshirnews.com/vdcakyne149nw.5k4.html