بخش دوم
از دیگر مدافعان خط خاواک مجاهد آبدیده و شجاع، فرمانده امینالله خسروی است. او در جنگ دشتریوت شدیدا زخم برداشت اما به کرم الهی به طور معجزهآسا از مرگ نجات یافت. با شکست خط دفاعی کوتل خاواک، او با تعدادی از مقاومتگران شجاع دشتریوت از طریق کوتل تُل حرکت کردند تا در قلهکاه یا قولکها (قلعهگاه) مسیر شمالی کوتل خاواک که به اندراب منتهی میشود- کاروان رزمی طالبان را از عقب کمین بزنند و به دام اندازد. آنها این مسیر را که در حدود دوازده ساعت راهِ پیاده است پیمودند و به نقطه مطلوب رسیدند اما دشمن به سرعت، دوآبی آب خاواک را گذشت و به جنگجویانشان که قرار بود از کوتل انجمن وارد پریان شوند نزدیک شدند. اینگونه، آنگاه بحث محاصره دیگر منتفی شد.
نقش قمندان حاجی گلمرزا دره عبداللهخیل، قمندان محمدهاشم تمبنه، محمود بیگخان پریان، قمندان محبالله و سایر رزمندگان پریان قابل تمجید است که هر یک به سهم خود تلاشهای شبانه روزی به خرچ دادند و همه مرهون زحماتشان هستیم.
فرماندهان باهمت و باعزت اندرابها همانند قمندان خیرخواه شهید، قمندان اسدالله شهید، قمندان یعقوب شهید، قمندان امام نورزاد شهید، قمندان زبیرخان شهید، قمندان عبدالغنی و دهها فرمانده جسور و باهمت دیگر از اندراب نقش برجسته ایفا کردند که در مورد آنها و فداکاریهای شان که دشمن را از اندراب تا پنجشیر سراسیمه کرده بودند در یک یادداشت جداگانه پرداخته خواهد شد.
در بهبوحه جنگ در کوتل خاواک، من با همراهی محمد علم ایزدیار و مرحوم مولانا قربان فرید به دره (ولسوالی دره و آبشار) برای صحبت با قومندانان و مجاهدین آنجا رفتیم تا در منطقهای به نام بامبردار (مسیر دشوارگذری که دشتریوت را به خاواک و پریان وصل میکند) خط دفاعی افراز کنند. عصر در منطقه تمبنه که مربوط «سهدهه» دره میشود با قمندان نوابخان و عدهای از فرماندهان محلی صحبت کردیم. آنها وعده دادند که تعدادی از مجاهدین را تا شب به آنجا سوق خواهند داد. البته یکعده از مجاهدین ولسوالی دره و آبشار در خطوط دفاعی خاواک وپریان از قبل نیز حضور داشتند. مردم ولسوالیهای دره و آبشار در جنگ و پایمردیشان در میان اهالی پنجشیر شهرت به سزایی دارند. آنها در دورههای جهاد و مقاومت اول از خود شجاعت و فداکاریهای زیادی نشان دادند و در مقاومت دوم نیز جانانه رزمیدند و تعدادی ازجوانان رشید را شهید دادند. جنگ دره خود داستان مفصل دارد که در فرصت دیگری آنرا به رشته تحریر خواهم آورد.
به هرحال، من مطمئن بودم که با وارد شدن مجاهدین دره در خطوط، جلو پیشروی دشمن گرفته خواهد شد، اما شاید آنگاه برای جلوگیری از پیشروی دشمن که با استفاده از تجهیزات سنگین، پرسونل بیشمار، و وسایط زیاد با تحمل تلفات بلند از اراضی میگذشت، زمان از دست رفته بود.
چنانکه در بالا اشاره شد، در منطقه دشتریوت جنگ شدیدی میان مقاومتگران و متجاوزین صورت گرفت که به دشمن تلفات سنگین وارد شد اما با مجروح شدن قمندان امینالله خان خسروی مقاومتگران به ارتفاعات عقبنشینی کردند و طالبان حرکت خود را به سمت سفیدچهر و ولسوالی خنج ادامه دادند. در آن مسیر نیز جنگهای پراگنده صورت گرفت و ضرباتی به دشمن وارد گردید.
در منطقه پشغور طالبان به جنگ سختی رو به رو شدند. مقاومتگران به فرماندهی مرد کهن سالِ نامآشنا، از قومندانان معزز پنجشیر، قومندان عیدی محمد طارق مشهور به طارق صاحب با همراهی جوان رشید ذبیحالرحمن کوماندو وقومندان مرزاجان تلفات شدید به گروه متجاوز وارد کردند و دشمن ضربات کوبندهای در آنجا متحمل شد. تاریخ و مردم رشادت و شهامت قومندان طارق و همراهانش را هرگز فراموش نخواهند کرد. آنها کماکان به مقاومت خود ادامه میدهند. خداوند حفظ شان کند.
قمندان جنرال بازمحمدخان با وطنداران پریان از خط کوتل انجمن (کوه فاصل میان بدخشان و پنجشیر) جانانه دفاع کرد اما با شکسته شدن خط خاواک از خوف در محاصره افتادن ناچار به عقیبنشنی شدند. قابل ذکر است که در حمله به کوتل انجمن تعدادی از تروریستان خارجی اکثرا ایغورهای چین، طالبان را همراهی میکردند که چندتنشان با برخورد با ماین کشته شدند.
نگرانی زیاد ما از خط دفاعی انجمن در انتهای وادی پریان بود أما تا آخرین دَم، مقاومتگران سرسخت پریان به فرماندهی قمندان بازمحمدخان (مردآهنین) استوار ماندند. با شکست خط دفاعی پریان دستور عقیبنشنی به آنها داده شد که با وجود آن، به دشمن در این ولسوالی پهن و سرسبز ضربات کوبنده وارد کردند. ناگفته نماند که پریان در دوران جهاد حیثیت مهد و گهواره جنگ علیه شوروی را داشت و مردمش سلحشور و با اخلاص اند. آنها همواره از مجاهدین و مقاومتگران با آغوشباز و صمیمانه مهماننوازی کرده اند.
جای دارد که از تلاش های مولوی ذبیحالله عتیق نماینده مردم بدخشان در شوری ملی سپاس گذاری کنیم. زیاد کوشید که اگر بتواند مانع یورش و حمله طالبان بدخشان به پنجشیر از راه انجمن و اندراب گردد أما موفق نشد.
در منطقه عمرض طالبان با کمینهای پی در پی مواجه شدند و تلفات سنگینی را متحمل گردیدند. مقاومتگران شابه و عمرض به فرماندهی شمعون که شخص دلاور و نترسی است و قمندان احمدیار شهید که بعد یکجا با فرزندانش جام شهادت نوشیدند، درس فراموش ناشدنی به گروه متجاوز دادند. رشادتهای این مرد با صلابت و فرزندان قهرمانش فراموش نخواهد شد. سنگینی قوای دشمن، پراگندگی جنگ و قطع ارتباطات، سبب شد تا دشمن ساحه را عبور کند.
قابل ذکر است که یکسلسله تبلیغات سوء به نفع دشمن از طرف اشخاص عقدهمند وضیعت را بر آشفتهتر ساخته بود. خاصتا نقش گروهک تحریری در تبلیغات به نفع دشمن کاملا روشن بود. آنهایی که به هرنحوی به نفع دشمن تبلیغ کردند و باعث دلهره و ترس مردم گردیدند، یا دشمن را یاری رساندند و یاهم اینکه مردم را در روزهای دشوار به حال خودشان رها کردند، هرگز فراموش تاریخ نخواهند شد.
در منطقه بارک نیز دشمن به مقاومت سرسختانه جوانانی از اردو و کوماندو مواجه شد و تلفات سنگین داد. اما جنگ با شهادت تعدادی از جوانان رشید وارد بازارک زمین گردید. جنرال گلستانخان آستانه مشهور به داکتر گلستان، مردانه در برابر دشمن ایستاد و شجاعانه رزمید و قرارگاه را کماکان حفظ کرد. به شهامتشان افتخار باید کرد.
دشمن در منطقه بادقول و ملسپه از توابع بازارک زمین به سپرآهنینی از مقاومتگران شجاع به قمندانی شیرآغا خان از مجاهدین نامدار پنجشیر مواجه شد. جنگ سختی به وقوع پیوست و سرانجام با وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، قمندان شیرآغا زخم برداشت و فرزند تنومند و شجاعش آنجا شهید شد. رشادت قمندان شیرآغا و همراهانش درس بزرگی به نسلهای آزادیخواه است.
در منطقه رحمنخیل قمندان جبار مشهور به داکترجبار با مجاهدین همراهش به دشمن ضربه محکم وارد کردند و شهامت خود در جنگ با متجاوزین را به اثبات رسانیدند. مردانگی قومندان عبدالودود رشیدی مشهور به ودود شرینخان را کسی فراموش نمی تواند. او نیز با رشادت جنگید و جام شهادت نوشید.
باعبور گروه متجاوز از کوتل خاواک و تصرف مناطق یکیپیدیگر پس از تقبل تلفات سنگین، من با همراهی محمدعلم ایزدیار به منزل امرلله خان صالح، معاون رییس جمهوری افغانستان رفتیم و از وقایع او را باخبر کردیم. قابل ذکر است که بخش اعظمی از مصارف جنگ را ایشان عهدهدار بودند. از ما خواست تا شب را در منزل آنها یکجا باشیم و فردا ترتیبات جنگ را بگیریم، اما من از او خواستم تا به محله ما (پیاوشت) و یا دره پارنده برود زیرا محله ایشان در مسیر سرک عمومی قرار داشت و عمق برای عقیب نشینی و جنگ نداشت. در نهایت نپذیرفتند و ما هم دوباره برگشتیم به طرف رخه و بازارک.
آن سوی خط، در دهنه پنجشیر، شبهنگام جنگ سختی در کوه دربند و کوه شتل به وقوع پیوست. پس از افتادن یک چین تانک مستقر به فراز کوه دربند به دست دشمن، آتش همان تانک بالای مدافعان کوه شتل فرود آمد که با مصروف شدن مقاومت گران در جنگ خاواک و بالای پنجشیر سرانجام خطوط مدافعان دهانه پنجشیر بعد از چندین شب نبرد سخت شکست و مقاومتگران مجبور به عقبنشینی گردیدند.
قومندان صوفی محمد سعید شتل، مجاهد نامآشنا و کهنسال اما افتخارآفرین که با جسم معلول تا آخرین دم در خط دفاع از مردم و سرزمین خود ایستاد، قومندان وزیر شتل که در جنگهای بعدی رشادتهای زیادی از خود نشان داد و برادر نازنینش شهید شد، و سایر مجاهدین قرارگاه شتل با تعدادی از مجاهدین قرارگاه پارنده، تلخه و منجهور ( قرارگاههای بازارک) به فرماندهی قومندان معینالدین سنگری (شاعر، عارف، زاهد و ایثارگر) از مدافعان کوهشتل بودند. در یک شب پنج تن از جوانان رشید بازارک زمین در جنگ پایمزار شهید شدند أما تلفات زیادی را بر دشمن وارد کردند. در حدی که توان انتقال اجساد از عهده دشمن بیرون بود و فردای آنروز از مردم محل برای انتقال أجساد استفاده کردند.
از تپه مشرِف به پایمزار و دره جیلانک، قومندان نور جبلسراج مشهور به نور سکندر و قومندان پدرخان گلبهاری کهنسال باوقار که فرزند برومندش آنجا به شهادت رسید دفاع میکردند. نقش کماندوها همانند؛ خالد قابضان، خانآغا دلاور از قلاچه و همراهانشان که متأسفانه اسمهایشان را نمیدانم جدا قابل ستایش است. آنها با یک ضد حمله دشمن را وادار به فرار از میدان جنگ کردند و بلاثر آن گروه متجاوز مجبور به تجدید نیرو و جاگزینی تعداد دیگر شد.
از شهامت و دلاوری شمسالدین خان حامد در جنگ پایمزار و خاواک باید ستایش کرد. او مسئولیت مستقیم در جنگ نداشت اما با جسم علیل جنگیویان را همراهی کرد، او مرد خوشقلب، رُکگو و دلسوزی است. سربازی و قهرمانی شرابالدین خان تانکیست نیز قابل تمجید است. او با یک چَین تانک کهنه غولپیکر، دشمن را کاملا سراسیمه ساخته بود. مسئولیت عمومی ساحه را جنرال انجنیر محمد واصل بازغ عهده دار بود.
ذکر نامهای همه آن فرماندهان محلی که اکثرا در پنجشیر از اعتبار بالا و شهرت خوب برخوردار میباشند از حوصله این نوشته بیرون است، اما دور از انصاف خواهد بود که از رشادت فرمانده شهیر و نامدار و والی اسبق پنجشیر شهید بهلولخان بهیج، شهید قمندان مرزاجی و شهید زردادخان نام نبریم که عاشقانه رزمیدند و تا آخرین رمق حیات ثابت قدم ماندند تا اینکه به درجه والای شهادت نایل شدند. رشادت های این مردان استوار ثبت تاریخ آزادیخواهانه کشور خواهند ماند. قهرمانان اصلی جنگ پنجشیر همین نامآوران آزاده و افتخارآفرین اند که عدهای به عهدی که با خدای خود بسته بودند وفا کردند و عدهای هم در انتظار اند.
نویسنده: فضل احمد معنوی
ادامه دارد.
https://panjshirnews.com/vdch.-nxt23nxkftd2.htmlاز دیگر مدافعان خط خاواک مجاهد آبدیده و شجاع، فرمانده امینالله خسروی است. او در جنگ دشتریوت شدیدا زخم برداشت اما به کرم الهی به طور معجزهآسا از مرگ نجات یافت. با شکست خط دفاعی کوتل خاواک، او با تعدادی از مقاومتگران شجاع دشتریوت از طریق کوتل تُل حرکت کردند تا در قلهکاه یا قولکها (قلعهگاه) مسیر شمالی کوتل خاواک که به اندراب منتهی میشود- کاروان رزمی طالبان را از عقب کمین بزنند و به دام اندازد. آنها این مسیر را که در حدود دوازده ساعت راهِ پیاده است پیمودند و به نقطه مطلوب رسیدند اما دشمن به سرعت، دوآبی آب خاواک را گذشت و به جنگجویانشان که قرار بود از کوتل انجمن وارد پریان شوند نزدیک شدند. اینگونه، آنگاه بحث محاصره دیگر منتفی شد.
نقش قمندان حاجی گلمرزا دره عبداللهخیل، قمندان محمدهاشم تمبنه، محمود بیگخان پریان، قمندان محبالله و سایر رزمندگان پریان قابل تمجید است که هر یک به سهم خود تلاشهای شبانه روزی به خرچ دادند و همه مرهون زحماتشان هستیم.
فرماندهان باهمت و باعزت اندرابها همانند قمندان خیرخواه شهید، قمندان اسدالله شهید، قمندان یعقوب شهید، قمندان امام نورزاد شهید، قمندان زبیرخان شهید، قمندان عبدالغنی و دهها فرمانده جسور و باهمت دیگر از اندراب نقش برجسته ایفا کردند که در مورد آنها و فداکاریهای شان که دشمن را از اندراب تا پنجشیر سراسیمه کرده بودند در یک یادداشت جداگانه پرداخته خواهد شد.
در بهبوحه جنگ در کوتل خاواک، من با همراهی محمد علم ایزدیار و مرحوم مولانا قربان فرید به دره (ولسوالی دره و آبشار) برای صحبت با قومندانان و مجاهدین آنجا رفتیم تا در منطقهای به نام بامبردار (مسیر دشوارگذری که دشتریوت را به خاواک و پریان وصل میکند) خط دفاعی افراز کنند. عصر در منطقه تمبنه که مربوط «سهدهه» دره میشود با قمندان نوابخان و عدهای از فرماندهان محلی صحبت کردیم. آنها وعده دادند که تعدادی از مجاهدین را تا شب به آنجا سوق خواهند داد. البته یکعده از مجاهدین ولسوالی دره و آبشار در خطوط دفاعی خاواک وپریان از قبل نیز حضور داشتند. مردم ولسوالیهای دره و آبشار در جنگ و پایمردیشان در میان اهالی پنجشیر شهرت به سزایی دارند. آنها در دورههای جهاد و مقاومت اول از خود شجاعت و فداکاریهای زیادی نشان دادند و در مقاومت دوم نیز جانانه رزمیدند و تعدادی ازجوانان رشید را شهید دادند. جنگ دره خود داستان مفصل دارد که در فرصت دیگری آنرا به رشته تحریر خواهم آورد.
به هرحال، من مطمئن بودم که با وارد شدن مجاهدین دره در خطوط، جلو پیشروی دشمن گرفته خواهد شد، اما شاید آنگاه برای جلوگیری از پیشروی دشمن که با استفاده از تجهیزات سنگین، پرسونل بیشمار، و وسایط زیاد با تحمل تلفات بلند از اراضی میگذشت، زمان از دست رفته بود.
چنانکه در بالا اشاره شد، در منطقه دشتریوت جنگ شدیدی میان مقاومتگران و متجاوزین صورت گرفت که به دشمن تلفات سنگین وارد شد اما با مجروح شدن قمندان امینالله خان خسروی مقاومتگران به ارتفاعات عقبنشینی کردند و طالبان حرکت خود را به سمت سفیدچهر و ولسوالی خنج ادامه دادند. در آن مسیر نیز جنگهای پراگنده صورت گرفت و ضرباتی به دشمن وارد گردید.
در منطقه پشغور طالبان به جنگ سختی رو به رو شدند. مقاومتگران به فرماندهی مرد کهن سالِ نامآشنا، از قومندانان معزز پنجشیر، قومندان عیدی محمد طارق مشهور به طارق صاحب با همراهی جوان رشید ذبیحالرحمن کوماندو وقومندان مرزاجان تلفات شدید به گروه متجاوز وارد کردند و دشمن ضربات کوبندهای در آنجا متحمل شد. تاریخ و مردم رشادت و شهامت قومندان طارق و همراهانش را هرگز فراموش نخواهند کرد. آنها کماکان به مقاومت خود ادامه میدهند. خداوند حفظ شان کند.
قمندان جنرال بازمحمدخان با وطنداران پریان از خط کوتل انجمن (کوه فاصل میان بدخشان و پنجشیر) جانانه دفاع کرد اما با شکسته شدن خط خاواک از خوف در محاصره افتادن ناچار به عقیبنشنی شدند. قابل ذکر است که در حمله به کوتل انجمن تعدادی از تروریستان خارجی اکثرا ایغورهای چین، طالبان را همراهی میکردند که چندتنشان با برخورد با ماین کشته شدند.
نگرانی زیاد ما از خط دفاعی انجمن در انتهای وادی پریان بود أما تا آخرین دَم، مقاومتگران سرسخت پریان به فرماندهی قمندان بازمحمدخان (مردآهنین) استوار ماندند. با شکست خط دفاعی پریان دستور عقیبنشنی به آنها داده شد که با وجود آن، به دشمن در این ولسوالی پهن و سرسبز ضربات کوبنده وارد کردند. ناگفته نماند که پریان در دوران جهاد حیثیت مهد و گهواره جنگ علیه شوروی را داشت و مردمش سلحشور و با اخلاص اند. آنها همواره از مجاهدین و مقاومتگران با آغوشباز و صمیمانه مهماننوازی کرده اند.
جای دارد که از تلاش های مولوی ذبیحالله عتیق نماینده مردم بدخشان در شوری ملی سپاس گذاری کنیم. زیاد کوشید که اگر بتواند مانع یورش و حمله طالبان بدخشان به پنجشیر از راه انجمن و اندراب گردد أما موفق نشد.
در منطقه عمرض طالبان با کمینهای پی در پی مواجه شدند و تلفات سنگینی را متحمل گردیدند. مقاومتگران شابه و عمرض به فرماندهی شمعون که شخص دلاور و نترسی است و قمندان احمدیار شهید که بعد یکجا با فرزندانش جام شهادت نوشیدند، درس فراموش ناشدنی به گروه متجاوز دادند. رشادتهای این مرد با صلابت و فرزندان قهرمانش فراموش نخواهد شد. سنگینی قوای دشمن، پراگندگی جنگ و قطع ارتباطات، سبب شد تا دشمن ساحه را عبور کند.
قابل ذکر است که یکسلسله تبلیغات سوء به نفع دشمن از طرف اشخاص عقدهمند وضیعت را بر آشفتهتر ساخته بود. خاصتا نقش گروهک تحریری در تبلیغات به نفع دشمن کاملا روشن بود. آنهایی که به هرنحوی به نفع دشمن تبلیغ کردند و باعث دلهره و ترس مردم گردیدند، یا دشمن را یاری رساندند و یاهم اینکه مردم را در روزهای دشوار به حال خودشان رها کردند، هرگز فراموش تاریخ نخواهند شد.
در منطقه بارک نیز دشمن به مقاومت سرسختانه جوانانی از اردو و کوماندو مواجه شد و تلفات سنگین داد. اما جنگ با شهادت تعدادی از جوانان رشید وارد بازارک زمین گردید. جنرال گلستانخان آستانه مشهور به داکتر گلستان، مردانه در برابر دشمن ایستاد و شجاعانه رزمید و قرارگاه را کماکان حفظ کرد. به شهامتشان افتخار باید کرد.
دشمن در منطقه بادقول و ملسپه از توابع بازارک زمین به سپرآهنینی از مقاومتگران شجاع به قمندانی شیرآغا خان از مجاهدین نامدار پنجشیر مواجه شد. جنگ سختی به وقوع پیوست و سرانجام با وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، قمندان شیرآغا زخم برداشت و فرزند تنومند و شجاعش آنجا شهید شد. رشادت قمندان شیرآغا و همراهانش درس بزرگی به نسلهای آزادیخواه است.
در منطقه رحمنخیل قمندان جبار مشهور به داکترجبار با مجاهدین همراهش به دشمن ضربه محکم وارد کردند و شهامت خود در جنگ با متجاوزین را به اثبات رسانیدند. مردانگی قومندان عبدالودود رشیدی مشهور به ودود شرینخان را کسی فراموش نمی تواند. او نیز با رشادت جنگید و جام شهادت نوشید.
باعبور گروه متجاوز از کوتل خاواک و تصرف مناطق یکیپیدیگر پس از تقبل تلفات سنگین، من با همراهی محمدعلم ایزدیار به منزل امرلله خان صالح، معاون رییس جمهوری افغانستان رفتیم و از وقایع او را باخبر کردیم. قابل ذکر است که بخش اعظمی از مصارف جنگ را ایشان عهدهدار بودند. از ما خواست تا شب را در منزل آنها یکجا باشیم و فردا ترتیبات جنگ را بگیریم، اما من از او خواستم تا به محله ما (پیاوشت) و یا دره پارنده برود زیرا محله ایشان در مسیر سرک عمومی قرار داشت و عمق برای عقیب نشینی و جنگ نداشت. در نهایت نپذیرفتند و ما هم دوباره برگشتیم به طرف رخه و بازارک.
آن سوی خط، در دهنه پنجشیر، شبهنگام جنگ سختی در کوه دربند و کوه شتل به وقوع پیوست. پس از افتادن یک چین تانک مستقر به فراز کوه دربند به دست دشمن، آتش همان تانک بالای مدافعان کوه شتل فرود آمد که با مصروف شدن مقاومت گران در جنگ خاواک و بالای پنجشیر سرانجام خطوط مدافعان دهانه پنجشیر بعد از چندین شب نبرد سخت شکست و مقاومتگران مجبور به عقبنشینی گردیدند.
قومندان صوفی محمد سعید شتل، مجاهد نامآشنا و کهنسال اما افتخارآفرین که با جسم معلول تا آخرین دم در خط دفاع از مردم و سرزمین خود ایستاد، قومندان وزیر شتل که در جنگهای بعدی رشادتهای زیادی از خود نشان داد و برادر نازنینش شهید شد، و سایر مجاهدین قرارگاه شتل با تعدادی از مجاهدین قرارگاه پارنده، تلخه و منجهور ( قرارگاههای بازارک) به فرماندهی قومندان معینالدین سنگری (شاعر، عارف، زاهد و ایثارگر) از مدافعان کوهشتل بودند. در یک شب پنج تن از جوانان رشید بازارک زمین در جنگ پایمزار شهید شدند أما تلفات زیادی را بر دشمن وارد کردند. در حدی که توان انتقال اجساد از عهده دشمن بیرون بود و فردای آنروز از مردم محل برای انتقال أجساد استفاده کردند.
از تپه مشرِف به پایمزار و دره جیلانک، قومندان نور جبلسراج مشهور به نور سکندر و قومندان پدرخان گلبهاری کهنسال باوقار که فرزند برومندش آنجا به شهادت رسید دفاع میکردند. نقش کماندوها همانند؛ خالد قابضان، خانآغا دلاور از قلاچه و همراهانشان که متأسفانه اسمهایشان را نمیدانم جدا قابل ستایش است. آنها با یک ضد حمله دشمن را وادار به فرار از میدان جنگ کردند و بلاثر آن گروه متجاوز مجبور به تجدید نیرو و جاگزینی تعداد دیگر شد.
از شهامت و دلاوری شمسالدین خان حامد در جنگ پایمزار و خاواک باید ستایش کرد. او مسئولیت مستقیم در جنگ نداشت اما با جسم علیل جنگیویان را همراهی کرد، او مرد خوشقلب، رُکگو و دلسوزی است. سربازی و قهرمانی شرابالدین خان تانکیست نیز قابل تمجید است. او با یک چَین تانک کهنه غولپیکر، دشمن را کاملا سراسیمه ساخته بود. مسئولیت عمومی ساحه را جنرال انجنیر محمد واصل بازغ عهده دار بود.
ذکر نامهای همه آن فرماندهان محلی که اکثرا در پنجشیر از اعتبار بالا و شهرت خوب برخوردار میباشند از حوصله این نوشته بیرون است، اما دور از انصاف خواهد بود که از رشادت فرمانده شهیر و نامدار و والی اسبق پنجشیر شهید بهلولخان بهیج، شهید قمندان مرزاجی و شهید زردادخان نام نبریم که عاشقانه رزمیدند و تا آخرین رمق حیات ثابت قدم ماندند تا اینکه به درجه والای شهادت نایل شدند. رشادت های این مردان استوار ثبت تاریخ آزادیخواهانه کشور خواهند ماند. قهرمانان اصلی جنگ پنجشیر همین نامآوران آزاده و افتخارآفرین اند که عدهای به عهدی که با خدای خود بسته بودند وفا کردند و عدهای هم در انتظار اند.
نویسنده: فضل احمد معنوی
ادامه دارد.
panjshirnews.com/vdch.-nxt23nxkftd2.html