تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۴
کد مطلب : ۳۴۰۲
هشت صبح منبر مستعار نویس‌ها؟ «درنگی بر نوشته‌ی یک مستعار نویس»
در بحث مستعار نویسی، آنچه لازم به بیان اینست که این شیوه در گذشته‌ها و حال که در دنيايي تکنالوژی و عصر تکامل قرار داريم، در رسانه‌ها وجود داشته /دارد. در گذشته ها، اکثراً علل مستعار نویسی و پناه بردن اشخاص به اسم مستعار، موجوديت حکومت‌های توتالیتر، دیکتاتوری و خفقان آزادی بیان و اندیشه عنوان شده، ازهمین خاطر روش اطلاع رسانی، نقد کردن و روشن‌گري در آن زمان‌ها بيشتر با مستعار نويسي‌ها در روزنامه‌ها و رسانه‌ها بود. اما با روی کار آمدن نظام‌های مردم سالار که در آن حق آزادی بیان و اندیشه تضمین و از آن پاسداری صورت می‌گیرد، جای برای مستعار نویسی باقی نمی‌ماند. با در نظر داشت اینکه امروز افغانستان بار دیگر تجربه حکومت استبدادی و توتالیتاریسم مذهبی را دراد، مستعار نویسی از ترس طالبان رونق چشمگیری داشته/ دارد. این امر به کسانی که در داخل افغانستان اند و علیه ظلم، بی عدالتی، و تعصب لسانی و مذهبی، رفتارهای قرون وسطایی گرو حاکم قلم می‌زنند و می‌نویسند، و سهمی در بیداری و آگاه ساختن و بیداری توده‌های محروم و بیچاره، می‌گیرند مشکل ندارد، که عین ثواب است. نوشته‌های که بازتاب واقعيت‌ها و حقایق مهم اجتماعی و سیاسی امروز افغانستان را شامل می‌شود، از قلم هر کسی که ولو که مستعار نویس باشد، امر نیک و میمون است. اما وقتی این مستعار نویسی‌ها دردسر ساز می‌گردند که در خدمت پيشبرد دشمني‌ها، رقابت‌هاي ناسالم، اتهامات نا مؤثق و اغراض و عقده‌های شتری افراد، و به نفع ستمگر و علیه کسی که در مقابل اصحاب ستم پیشه ایستادگی دارد، قرار گیرد. از همین خاطر گفته میتوانم که اکثر محتوای اين مستعار نويسي‌ها؛ غير واقعي، عقده‌يي و مغرضانه و ناشی از علل روانی و دماغی و یا هم به سبب دیکته گروه طالبان، صورت می‌گیرد. از آن جمله یکی هم نوشته مستعاری که در روزنامه وزین هشت صبح، به نشر رسیده است. نوشته‌یِ که سراسر پُر از عقده، غیر واقعی و وارد کردن اتهامات واهی و بی اساس به آدرس رهبری جبهه مقاومت ملی است.
مستعار نویسی که از فرط درماندگی، رنگ قلمی را که در اختیار استبداد و غرض‌ها قرار بدهد، نه خود و نه نوشته‌ی آن، به هیچ نمی‌ارزد. و می‌طلبد که روزنامه وزین هشت صبح با آن‌همه شأن و شوکت، پیشگامی اش در عرصه‌ی اطلاع رسانی، به این آلودگی‌ها استیج ندهد.
اما چند نکته در باب ادعاهای نویسنده متن [احمد مسعود و راه دشوار مبارزه با طالبان] است که این‌جا می‌نگارم:
پیش از آن باید یادآور شد که از غیرت کسی حرف باید بزند که خودش در عقب یک نقاب دیگر پنهان نشده باشد، مثلاً احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان بر خلاف تمام کسانیکه مدعی افغانستان بودند، ایستاد و با قد و قامت خود خط مبارزه با گروه تروریستی طالبان را روشن ساخت.
اما، ادعاهای واهی مستعار نویس؛
این آقای مستعار نویس، با تبعیت و پیروی از تبلیغات پوپولیستی و عوام فریبانه گروه طالبان، راجع به حضور رهبر جبهه مقاومت ملی در پنجشیر، می‌فرماید: « او پس از طرح شعارهای تند و تیز علیه طالبان از پنجشیر، پیش از آن ‌که طالبان وارد این ولایت شوند از معرکه فرار کرد و مردم بی‌دفاعی را که به او امید بسته بودند با دنیایی از مشکلات تنها گذاشت. بدون شک، بیان حرف‌های احساساتی علیه طالبان و دم از مقاومت زدن تا آخرین قطره خون، برای شخص خودش دستاوردهای کلان نصیب کرد و در شرایطی که همه‌گی فرار کرده بودند وی را شبیه اسطوره ساخت، اما برای مردم بی‌دفاع و بی‌گناه چیزی جز رنج و عذاب و شکنجه و کشتار ارمغانی نداشت.»
دو نکته نیاز است واضح شود:
یک– چنانچه عرض شد، مستعار نویس گرامی در این قسمت از نوشته خود، مسائل را نشخوار می‌کند که طالبان و طرفداران آن‌ها، چنین حرف‌های واهی را به کرات تکرار کرده اند. منحیث کسی که در پنجشیر حضور داشتم، می‌خواهم خدمت، خاطر رنجور و آشفته مستعار نویس به عرض برسانم که تا آخرین دقایق شخص احمد مسعود در پنجشیر حضور داشت و جلسات منظم کاری با قمندان‌های جهادی، بزرگان، علما و حلقه رهبری جبهه، برگزار میشد. تا اینکه به اساس فیصله جلسه رهبری، بخاطر حل بعضی مشکلات مجبور گردید سفری به خارج کشور داشته باشد. چنانکه قبلاً این مورد را آقای عبدالحفیط منصور عضو شورای سیاسی جبهه مقاومت ملی و یکی از بزرگانی که عملاً در روزهای جنگ پنجشیر حضور داشتند، در مصاحبه‌ای در برنامه‌ی کاکتوس وضاحت داد.
میدانم آن زمان مستعار نویس محترم در کابل تشریف داشت و از وضعیت داخل پنجشیر، رویدادهای اتفاق افتاده کلاً بی‌خبر است.
دو– خاطر رنجور مستعار نویس گرامی آنقدر پریشان و آشفته است که، ایستادگی علیه ظلم و بی عدالتی، و تسلیم ناپذیری مردم پنجشیر و احمد مسعود را مایه درد و رنج پنجشیری ها قلمداد می‌کند، و با کوته نظری اش، خواهان تسلیمی مردم آن خطه و بیعت کردن احمد مسعود به ملاهبت الله آخوند، بوده است.[مخاطبان خود در این مورد قضاوت کنند]
این آقا، زیرکانه و ماهرانه، ظلم و بی عدالتی و جنایات بی‌شماری گروه طالبان را در پنجشیر توجیه می‌کند و می‌فرماید، اگر احمد نبود این درد و رنج برای مردم هم نبود، و دنیا نیز گل و گلزار بود. کافی‌ست کسی چند برگ از تاریخ جنایت و خونریزی گروه طالبان و سلف این گروه را مطالعه کرده باشد، تا به حرف مضحک آقای مستعار نویس پی‌ببرد.
همچنین بی‌انصافی است، در قسمت دیگر نوشته اش، سخنان ملا ذبیح الله مجاهد، سخنگوی گروه خونخوار طالبان را برجسته ساخته و گفته که در پنجشیر هیچ نیروی از جبهه مقاومت وجود ندارد، و همه به کشورهای بیرونی متواری گردیده اند.
حرف این مستعار نویس با چنین قاطعیتی حاکی از هماهنگی قوی میان وی و گروه طالبان است‌. و الا از پنجشیر تا اندراب و خوست‌ها، از خوست‌ها تا تخار و بدخشان، از بدخشان کاپیسا و لغمان عملاً نیروهای جبهه مقاومت ملی حضور دارند. کافی‌ست به عملیات‌ها و دست آوردهای نظامی دو هفته قبل جبهه نگاه کند، تا سیه رو شود هرکه در آن غش باشد. این آقا، متأسفانه با دنیای از عقده که در نوشته اش به وفور دیده می‌شود، شهادت و جانبازی قهرمان‌های جبهه مقاومت را قربانی می‌خواند. وجدان خفته اش را نمی‌دانم چگونه بیدار بسازم، تا بداند که در مبارزه کسی شیرینی پخش نمی‌کند.
مستعار نویس رنجیده خاطر، در قسمت دیگر از نوشته اش، به این‌حرف رهبر جبهه مقاومت ملی «من در ۲۰۰۱ میلادی هم از نیروهای خارجی نخواستم به افغانستان بیایند و حالا هم نمی‌خواهم و در همان زمان هم مخالف ایجاد پایگاه‌های نظامی برای خارجی‌ها بودم.» خرده گرفته و این را به تعبیر خودش ذهنی گرایانه خوانده است.
استدلال بچه‌گانه‌ی مستعار نویس این است که زمان حمله آمریکا به افغانستان «احمد مسعود» ۱۲ سال بیشتر عمر نداشت، و از اینرو نباید چنین حرفی بگوید.
اما اگر دقت صورت گیرد، این حرف کدام معمای پیچده نیست. راست گفته که نه وی و نه هم کسی دیگری از جریان مقاومت اول، به آمریکا نگفته اند که بیا به افغانستان و مارا کمک کن. آمریکا به اساس اقتضای منافع جهانی اش به افغانستان آمد و به اساس منافع از این کشور خارج گردید. این حرف را آقای خلیلزاد در گفتگویی تلوبزیونی در طلوع نیوز که با آقای نجفی زاده داشت، واضح بیان کرد، و گفت: «آمریکای به دل کسی به افغانستان نامده بود که به دل کسی خارج شود.»
مستعار نویس آشفته خاطر، همه را به سادگی لوحی متهم می‌کند، اما نمی داند که استدلال خودش بی پایه و بی‌اساس است. همه جریانات ماسوای طالب به شمول جبهه مقاومت ملی متعقد اند که طالبان به اساس یک معامله پنهانی در قدرت آورده شده اند، نه اینکه قدرت را به زور نظامی گرفته باشند. و در این مسئله، رهبر جبهه مقاومت ملی نسبت به هرکسی دیگر موقف واضح تر و شفاف تر دارد.
احمد مسعود نسبت به معامله‌ی واگذاری قدرت به طالبان توسط آمریکا را خیانت عنوان کرده است. اما، مستعار نویس عقده‌ی این حرف را نادیده می‌گیرد و همانند عادت همیشگی اش بابت جلب خواننده، کسب دیدگاه و ارضای کین‌ها و عقده های ناتمامش به همه برچسب می‌زند.
در اخیر این نوشته از آقایان محترم سنجرسهیل و استاد محمد محق، رسالتمندانه می‌طلبم تا جلو نشر مطالب وارونه که نا خودآگاه در راستای منافع گروه ستمگر طالبان، نوشته می‌شود، گرفته و اعتبار والایی رسانه‌ی روزنامه وزین هشت صبح را با نشر مطالب مستعاری، زیر سوال نبردند. چون در این اوخر اکثراً نوشته‌ها با نام مستعار از دریچه هشت صبح به نشر می‌رسد. نوشته‌های که اکثراً انحرافی و گمراه کننده و به‌نفع گروه ستم پیشه طالبان تحریر می‌شود. که نمونه بارز آن در نوشته مستعار نویس «کوهستانی» بیشتر جلوگر گردیده است.

 خبرگزاری مقاومت
 
https://panjshirnews.com/vdca.wnek49nyu5k14.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما