تاریخ انتشار :شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۰۶
کد مطلب : ۱۴۴
جالب است ۲

سایگون، کابل یا حتی نیویرک؛ پول تصمیم می گیرد

جستاری در اشغال گری آمریکا در ویتنام و افغانستان، به نام آزادی به کام سرمایه
سایگون، کابل یا حتی نیویرک؛ پول تصمیم می گیرد
30 آوریل 1975 آمریکایی ها آخرین نفراتی که توانستند از ویتنام خارج کنند را توسط هلی کوپتر که بر فراز بام سفارت آمریکا در حال پرواز بود از سایگون تخلیه کردند. عکسی که «هابرت وَن.اس» از این واقعه گرفت تبدیل به نماد شکست آمریکایی ها در ویتنام شد.  46 سال بعد، خروج آمریکایی ها از افغانستان و هلی کوپتری که مشغول جا به جایی آمریکایی ها در کابل بود با عملیات «بادهای مکرر» درسیاگون مقایسه شد و بسیاری این دو خروج را با یکدیگر متناظر دیدند. جنگ آمریکا در ویتنام و افغانستان از جهات متنوعی به یکدیگرشبیه است. هر دو جزء طولانی ترین جنگ های آمریکا است و نحوه خروج از کابل تداعی گر شکست سایگون، حتی میتوان ورود ارتش ایالات متحده آمریکا را در ویتنام و افغانستان شبیه یکدیگر دانست. اگرچه حضور مستشاری نظامی آمریکا در ویتنام جنوبی از از 1950 با 35 کارشناس آغاز شده بود. اما به گزارش مجله «ایرانی روابط بین الملل» نخستين بمباران آمريكايى ها در پايان سال ۱۹۶۴ بود. دليل اين بمباران حادثه اى بود كه به گفته آمريكايى ها در خلیج «تانكین» اتفاق افتاده بود. آمريكايى ها ادعا كردند كه دو كشتى جنگى آمريكايى مورد گلوله باران قايقهاى ويتنام شمالى قرار گرفته و همين موضوع آنان را وادار به پاسخ کرده است. پاسخى كه سرآغاز جنگى خونين شد. دیلی تلگراف در سال 2004 طی گزارشی، حمله به ناو های آمریکا را در خلیج تانکین، با تردید جدی مواجه کرد. این واقعه با تردید هایش دقیقا ما را یاد حمله به برج های دوقوله تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001  می اندازد. به نظر ورود و خروج آمریکا در جنگ افغانستان و ویتنام به همراه بسیاری از اتفاقات دیگر را میتوان به نوعی با هم مقایسه کرد که البته این بستگی به تخیل شما دارد اما واقعیاتی در این دوجنگ وجود دارند که در صورت عمیق شدن در آن ها می توان حتی رای به تطبیق شان داد.
 
طولانی شدن جنگ ویتنام
جنبش ضد جنگ در آمریکا در طی جنگ ویتنام  بسیار قدرتمند شده بود و توانست فشار های سنگینی به جانسون رئیس جمهور آمریکا که بعد از ترور کندی به قدرت رسیده بود؛ وارد کند. ژنرال «جیاپ» ویتنامی با درک این موضوع و کمک گرفتن از فشار رسانه ها دست به عملیات «تت» زد و توانست آمریکای ها را به عقب براند. در 31 مارس 1968 جانسون رئیس‌جمهور وقت امریکا بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و اعلام کرد که امریکا باید بمباران ویتنام شمالی را متوقف کند و برای دستیابی به راه‌حلی صلح‌آمیز خواهان دیدار مقامات امریکا با ویتنام شمالی شد. با این سخنان همه بر این گمان بودند که جنگ ویتنام به زودی پایان خواهد یافت اما جالب است بدانید این جنگ یک سال بعد با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و تا 1975 به درازا کشید.
اما سوال اصلی همین جاست چه عاملی سبب شد که گمانه زنی ها در مورد پایان جنگ دقیقا بر عکس واقعیت باشد؟ شروع و پایان یک جنگ به عواملی غیر از صحنه نبرد بستگی دارد و یکی از عوامل مهم همیشگی اش، اقتصاد است. رکود اقتصادی دهه 1970در آمریکا از ماههای پایانی سال 1969میلادی آغاز شد. در این سال نرخ تورم در آمریکا به بیش از 14درصد رسیده بود. قیمت یک بشکه نفت خام 5 برابر سال گذشته یعنی 10 دلار در بازار جهانی معامله می شد. اقتصاد آمریکا برای چند سال در رکود به سر می برد. در سال آغاز بحران اقتصادی که از ماه های پایانی سال 1969 شروع شده بود اوضاع جنگ رو به آرامی می رفت ولی در سال 1970میلادی یعنی سالی که مقامات آمریکایی با وخامت اوضاع اقتصادی روبرو شدند به فکر استفاده از حربه قدیمی افتادند و جنگ در ویتنام بالا گرفت.
بالا گرفتن جنگ در این کشور و نیاز آنها به تجهیز نیروهای آمریکایی در جریان جنگ و تامین مواد خوراکی و پوشاک سربازان موجب رشد اقتصادی شد. در این سالها تولید بیشتر شد و به دلیل افزایش تقاضا، شرایط بازار اندکی بهبود یافت. جنگ ویتنام تا سال 1975 میلادی ادامه داشت و بعد از پایان جنگ رکود اقتصادی آمریکا کاملا از بین رفت. آمریکا با بهره گیری از حربه جنگ و فعال کردن کارخانه های سلاح سازی مشکل بیکاری را حل کرد و با ایجاد درآمد برای افراد زمینه را برای رشد تقاضا فراهم نمود. به عبارتی جنگی که برای مقابله با کمونیست و جلوگیری از استراتژی دومینو و ادعا های حقوق بشری و دفاع از آزادی رخ داده بود برای جبران رکود اقتصادی در آمریکا، سال ها ادامه پیدا کرد. 
اما افغانستان
 8 اکتبر 2001 یک روز پس از اینکه جنگنده ها آمریکایی بر فراز جلال آباد، کابل و قندهار عملیات اشغال افغانستان را شروع کرده بودند جورج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی برای آغاز حمله به افغانستان که نیویرک تایمز آن را منتشر کرد اعلام کرده بود: «نام عملیات نظامی امروز آزادی پایدار است. ما نه تنها از آزادی های گرانبهای خود، بلکه از آزادی مردم در همه جای جهان برای زندگی و تربیت فرزندان خود، بدون هیچ ترسی دفاع می کنیم»
دقیقا همان ادعا هایی که برای اشغال ویتنام توسط روئسای جمهور آمریکا بار ها و بارها تکرار شده بود. اما واقعیت ماجرا چیست؟
فروریختن برج های تجارت جهانی نیویورک مثل زلزله ای سیاست های آمریکا را تغییر داد، آمریکا در مقام قربانی تروریست با تاسی به رسانه های قدرتمند خود توانست نظر جامعه بین الملل را همراه خود کند و برای دفاع از ارزش های آزادی و حقوق بشر که البته فقط ادعای آن را میکرد؛ حق لشکر کشی به کشور های دیگر را برای خود بوجود آورد.
 طی 10 سال بعد از واقعه 11 سپتامبر تعداد شرکت های امنیتی آمریکا بیش از 2 برابر شد. بنا به گزارش اسلام تایمز از 37 شرکت برتر امنیتی آمریکا در سال 2013، 16 شرکت بعد از سال 2001 تاسیس شده اند. به گزارش «دویچه وله» فقط در سال 2008 سود شرکت های خصوصی امنیتی بیش از 200 میلیارد دلار بوده است و همچنین بنا به گزارش فایننشال تایمز در خلال جنگ عراق و افغانستان، سود هیچ پیمانکاری با شرکت «کی بی آر» که زمانی از آن با نام «کلگ براون اند روت» یاد می شد، برابری نمی کند جالب است بدانید این یکی از شرکتهای وابسته به «هالیبرتون» است که زمانی «دیک چنی» معاون جرج بوش آن را اداره می کرد.
فراتر از درآمد شرکت های امنیتی، برنده اصلی در جنگ ها شرکت های اسلحه سازی با در آمد های سرسام آوری از تجارت مرگ قرار دارند. طبق گزارش روزنامه دنیای اقتصاد در آمد فقط 5 شرکت برتر آمریکایی در حوزه صنایع نظامی، در سال های 2018 و 2019 بیش از 313 میلیارد دلار بوده است. در صدر این شرکت ها، ابر شرکت«لاکهید مارتین» قرار دارد که در در سال ۱۹۹۵ از به‌هم پیوستن ابرشرکت‌های «لاکهید» و «مارتین مریتا»، در شهر «بتزدا» در ایالت «مریلند» ایالات متحده تشکیل شد و هر ساله بیش از 7 درصد از بودجه نظام آمریکا خرج خرید محصولات لاکهید مارتین میشود و این یعنی درآمد بیش از 50 میلیارد دلاری برای لاکهید فقط  از فروش محصولاتش به وزارت دفاع آمریکا. یکی از موارد مهمی که می توانیم رد پول در تجارت جنگ را بگیریم؛ ارزش سهام شرکت ها فعال در حوزه صنایع نظامی است. در این راستا لاکهید مارتین به درستی آینیه تمام رخ از این شرکت ها است. ارزیابی اطلاعاتی که خود لاکهید منتشر کرده است نشان می دهد ارزش سهام این شرکت از سپتامبر 2001 تا یک ماه بعد بیش از 30 درصد رشد را تجربه کرده که این رقم بسیار بزرگی است و سر آغاز روند صعودی سهام این شرکت تا امروز است که بیش از 1000 درصد سود را نصیب این شرکت کرده است. جالب توجه اینکه در سال های 2007 و  2008 که به سبب بحران مالی غالب بازار سهام روند نوزولی را طی کرده است؛ شرکت لاکهید به خاطر وقوع جنگ در عراق و افغانستان به روند صهعودی ارزش سهام خود ادامه داده و در سال های 2012 و 2013 به خاطر جنگ با داعش، به نقطه جهش خود رسیده است. جالب اینکه بیشترین ارزش سهام این شرکت در ماه ژانویه 2020 مقارن با شهادت سپهبد قاسم سلیمانی است. همه این ها تنها سود شرکتها در حوزه امنیتی و صنایع دفاعی است؛ این موارد را در کنار سایر موضوعات مثل تهییه خوراک و پوشاک بگذارید آن وقت سود سرسام آور تجارت جنگ بهتر نمایان میشود.
شباهت که احتیاج به تخیل ندارد
سایگون و کابل به یکدیگر شبیه اند اما نه فقط در ظاهر بلکه به نظر بیشترین شباهات آن ها در پنهان شدن زیر شعار های شیک مثل آزادی و حقوق بشر اما در واقع برای سود بیشتر از تجارت جنگ و برون رفت از بحران های مالی و رکود اقتصادی 1970 و 2007 و 2008 است. شباهت اصلی در سرمایه سالاری است که برایش فرق ندارد انسان ها را در نیورک، سایگون و یا در کابل قربانی پول کند.
نویسنده: حمیدرضا حلاجیان
روزنامه خراسان
  https://panjshirnews.com/vdcca0qs82bq0.la2.html
مولف : حلاجیان
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما